معرفی کانال

متن مرتبط با «باران گرفته است گمانم وزیده ای» در سایت معرفی کانال نوشته شده است

ای رحمت بی انتها ای گوهر عشق

  • ای رحمت بی انتها، ای گوهر عشقعرض سلامم خدمتت، ای خواهر عشقمثل برادر، صاحب خیر کثیریمعصومه، ای خورشیدِ ذره پرور عشقیا فاطمه، از نسل زهرایی و قطعاخالق، چشانده بر تو هم از کوثر عشقای باب حاجت، دختر باب الحوائجالگوی دخترهای مؤمن، دختر عشقصحن و سرایت، صحن کل اهل بیت استپیداست تحت قبه ات، هر مظهر عشقوجهی ز عشق اهل ایران قلب طوس استدر قم تجلی کرده وجه دیگر عشقاز عارفان و سالکانِ سیر حق شدهر کس تلمذ کرد در قم، محضر عشقای صاحب شأن و مدارج، بین جنت...منت گذار و این گدا را کن شفاعتتا دوخت چشمش را به چشمان سیاهتآرامش موسی بن جعفر شد نگاهتبس که برادر بوسه بر پیشانی ات زدبوی خراسان می وزد از بارگاهتوقتی پدر فرمود جان من فدایشبر اهل معرفت عیان شد جایگاهتمرغ دلم هرجایی و سر به هوا بودافتاد تا راهش به قم، شد سر به راهتهر دل که در آن نیستی بی سرپناه استفارغ شدم از هر بلایی در پناهتبهر شهادت روسفید و لایقش کنتا که نمرده این غلام روسیاهتبانو قسم بر وعده ی صادق کمک کنتا که شوم از شیعیان دل بخواهتهجران چشیده، هجر مهدی کشته ما راخم کرده این اندوهِ سنگین، پشت ما رابی یوسف زهرا غم ما بی شمار استوضعیت ما، بین دنیا گریه دار استای که چشیدی سال ها دوری دلبربا ما بگو کِی آخر این انتظار است؟بیچاره آن عاشق که دور از مرقدت ماندخوشبخت آن عاشق که با تو همجوار استدلتنگی و اشکم به یاد بارگاهتلطفی است که از جانب پروردگار استآرامش و گرما و شور بین صحنتکهف و پناه امن من، در روزگار استرخصت بده تا نوکرت باشم همیشهنوکر شدن بهر کریمان افتخار استرزق دو چشمم را محرم، بیشتر کنقلبم برای ماه ماتم بی قرار استای نور، بر تاریکی قلبم جلا دهرزق زیارت، یک سحر در کربلا ده محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مولای یا مولای سرتاپا گناهم

  • مولایَ یا مولای، سرتاپا گناهمعذری ندارم، شرمسارم، روسیاهممولایَ یا مولای، بیرونم میندازچیزی نمی خواهم، گدای یک نگاهمقلبم به ذکرت زنده می ماند حبیبمای منتهای حاجتم، ای تکیه گاهمتا پای من لغزید، دستم را گرفتیاز کودکی دادی نجات از پرتگاهمقدری مصیبت، های و هویم را در آوردغافل ازین بودم که هستی خیرخواهممولایَ یا مولای، با قبرم چه سازم؟!دلواپسِ تاریکی آن جایگاهماز مادریِ فاطمه بالانشینمبیرون کشیده بارها از قعر چاهمشاهم فقط مولا علی باشد ولاغیردور از ضلالت با علی در شاهراهممولایَ یا مولای، از هجرش خرابمدلتنگِ ایوان طلا و صحن شاهمیاد وداع آخرش با بچه هایشدر پشت درب خانه اش افتاده راهممولایَ یا مولای، کوفه بی علی شدچون پیر مرد کوفه غرق اشک و آهمپشتم شکسته گرچه، شکرش باز باقی استبین کفن پیچیده شد پشت و پناهمکوفه کفن هم داشت پس! ماندم که از چهبهر حسینش بوریایی شد فراهم؟!بیچاره ام کرده غمش، گریان برای...آن جسم گرمادیده بین قتلگاهم محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شب نزول انوار رحمت حسین است

  • شب نزول انوارِ رحمت حسین استسلام هر رسولی، به ساحت حسین استبه هر شکسته بال و شکسته دل بگو کهبیا کنار فطرس، ولادت حسین استچنان صدف که گوهر نشسته در وجودشمیان ظرف قلبم، محبت حسین استدر این جهان تیره، فروغ در مسیرم...چراغ روشنایِ هدایت حسین استعروج عرشیان است، طواف کربلایشبهشت، گوشه ای از عمارت حسین استعلاج هر حجابی که بر دلم نشستهبه گریه، سجده کردن به تربت حسین استاگر که خیرخواهِ کسی شود خداوندنشانه اش عطای زیارت حسین استشده است جلوه ای از خدا، قدیم الاحسانکه این صفت، تجلیِ قدمت حسین استهر آن که را ببخشد حسین، حق ببخشدرضایت خدا در رضایت حسین استبهای آن عبادت که نیست هم ترازشبهای گریه ی بر مصیبت حسین استشلوغی و هیاهو به دور قتلگاهشمجالِ ذکر دلدار و خلوت حسین استمیان خون سه ساعت، حسین تشنه لب بوددلیل گریه ام آن سه ساعت حسین استعیان کند به عالم، نوای یالثاراتظهور، امتدادی ز نهضت حسین است محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چنان لبخند زد در اولین دیدار بابایش

  • ... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍچنان لبخند زد در اولین دیدارِ بابایشکه شد جبریل از عرش برین محو تماشایشکسی را که شود ممسوس حق، باید علی نامیدعلی جانم فدای او و اسم با مسمایشچه تصویری، تصور کن به روی دست، ثارالله...علیِ اکبر خود را نشان داده به سقایشقسم بر طور سینا و قسم بر تین و بر زیتونمراد از أحسنِ تقویم باشد روی زیبایششبیه مصطفی خَلقش، شبیه مصطفی خُلقششبیه مصطفی حتی کلام و نطق و آوایشهمه یاد نبی افتاده، باور کن که حق دارندامینِ وحیِ حق، هم خوانده او را گاه طاهایشیقین دارم که جان داده اذانش بر دل عیسیکه تکبیر علی اکبر نمود او را مسیحایشاگر انگور می خواهد علی، حق می کند نازلجناب شاهزاده، میوه ی جنت گوارایشبدان بانوی پر فضل و اصیلی مادر او بودبخوان این جلوه از انوار را فرزند لیلایشتمام عمر دست و پای بابا را علی بوسیدکه روزی تا ابد سر را گذارد زیر پاهایشچنین آرامش قلب و چنین فرزند رعنا راچرا باید پدر روزی ببیند ارباً اربایش؟!کفن نه که فقط سطح کسای اهل بیت وحیشرف دارد برای پهن گشتن زیر اعضایشفَدَینا آیه ی ذبح حسین و بچه های اوستسرم نذر علی اکبر، به قربان فَدَینایش محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نور دل زهرای اطهر ام کلثوم

  • ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید حاج احمد کاظمی نور دل زهرای اطهر، ام کلثومسبط پیمبر، بنت حیدر، ام کلثومای میوه ی بر شاخه ی طوبی، دخیلکای هم رکاب زینب کبری، دخیلکهر چند کمتر در غمت هیئت گرفتیماما ز لطفت بارها حاجت گرفتیمبر خشکسال جان ما باران رساندیفرش غبارآلود دل ها را تکاندیمظلومیت یعنی قلم هم شرم دارداز صحبتِ در باب این غم، شرم داردازچه نفهمیدند برخی ها مقامت؟!در باب تزویجت، شکستند احترامتبر لب نخواهم برد اصلا حرف بد رابانو ببخش آن حرف های بی سند راتو دختر تطهیر و نور و هل أتایینوری نهان، تابیده از عرش خداییای جلوه ی پنهان حق، ای قدر مکتومای دختر خیرالنساء، یا ام کلثوممانند زینب باده ی غم را چشیدیچه روضه هایی را به چشم خویش دیدیدیدی چگونه بلبل از گلشن جدا شددیدی علی اصغر سرش از تن جدا شددیدی که تشنه، آب را دلبر صدا زددیدی که در خون، بین مقتل دست و پا زدبودی کنار زینب و نزد ربابهدر شهر کوفه چون پدر کردی خطابهنیش کلام پست ها را صبر کردیداد و هوار مست ها را صبر کردیبر دور ناقه، مردمی بدنام دیدیخیلی جسارت بین شهر شام دیدیدروازه ی ساعات آتش زد به جانتهر لقمه ی خیرات آتش زد به جانتنام حسینت را به هر جایی که بردی...افتادی از پا بس که کعب نیزه خوردییاد جراحات زیادش گریه کردیتا آخر عمرت به یادش گریه کردی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • الا که در همه جا حاضر و هویدایی

  • الا که در همه جا حاضر و هویداییچه خوانمت که ز توصیف من مبراییاگرچه دیر به درگاهت آمدم امابه سوی بنده ی شرمنده، زود می آییچقدر وقت معاصی شتاب کردم و تو...به حلم و مرحمتت کرده ای شکیباییقرار بود مقرب شوم به درگاهتولی حجاب شد این پرده های دنیاییدلم هوای نجف کرده یا ولی اللههوای نیمه شبِ آن دیار رؤیاییحلال کن که ندیدی به نامه ام خیرینداشتم بجز اشک دو دیده، داراییخدا کند که همین اشک های ناقابلبه قلب غرق به خونت دهد تسلاییبه زیر چوبه ی تابوتِ نیمه ی جانشعلی است مات و زمینگیرِ داغ عظمایی"به عزت و شرف لا اله الا الله"شده است نغمه و صوتِ غریب مولاییبه زیر چوبه به خود گفت: مردم نامرد...گرفته اید ز بیت علی چه زهراییتمام بستر و دیوار و دسته ی دستاستمام زندگی ما شده گل آراییدری که سوخته با یک اشاره می افتادنداشت هیچ نیازی به ضربه ی پاییچه زود شد سحر و رفت لیلة القدرمکنار این همه غم مانده ام به تنهایی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مددی ای پسر فاطمه وقت مدد است

  • غزه ی سوخته در حصر مددی ای پسر فاطمه، وقت مدد استحال و روز دل شعله ور عشاق، بد استچند روز است که قوتِ همه ی ما آه استدیدنِ کودک افتاده زمین، جانکاه استگرگ غاصب، زده بر صورت هر طفلی چنگآه مظلوم بلند است و دل ظالم سنگکودکی بر اثر ترس، تنش می لرزدچشم هایش شده خیره، بدنش می لرزدمادری روی زمین در بغلش فرزندی استآخرین بار به زحمت به لبش لبخندی استکودکی آب ننوشید و به دستش نان ماندآسمانی شد و پر زد، بدنش بی جان ماندصاحب العصری و این عصر دلت را خون کردغزه ی سوخته در حصر دلت را خون کردهمه ی واقعه ها می گذرد در نظرتدل ما سوخته مثل جگر شعله ورتشام طفلان هراسان چه زمان سر گردد؟!تو اراده بنما تا که ورق برگرددای که ویران گر هر ظلم و فسادی هستیتو یداللهی و مافوق ایادی هستیچشم داریم همه بر تبرت ابراهیمگوش بر امر ولی در صف حزب اللهیمعزم ما در صف پیکار شبیه صخره استبر مریدان ابالفضل، شهادت فخر استبکش از قبضه ی خود تیغ دو سر را بیرونقطع کن ریشه ی تاریک یهود و صهیونآخرین ناجی و مونس، به رقیه برگردپسر حضرت نرجس، به رقیه برگرد محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پایان مرا غمت سرآغاز شده

  • پایان مرا غمت سرآغاز شدهای رأس بریده ی سرافراز شدهروشن شده چشمان ورم کرده ی منبا آمدنت دوباره اعجاز شدهموهای تو نامرتب و من عاجزدستان شکسته، دردسرساز شدهتا صبح به روی لب خود می کوبماینگونه چرا زخم لبت باز شده؟!نازی که بخواهی بخری نیست مرااز بس به کتک بال و پرم ناز شدهبا دستِ به پهلو و سری رو به زمیناز اهل حرم، رقیه ممتاز شدهبنیان مرا ریخته بر هم لگدیاین درد کمر، خانه برانداز شدههو کردن ما گوشه ی ویرانه، پدرسرگرمی هر دختر لجباز شدهسخت است تکلم به دهانی مجروحدلگیر مشو کلامم ایجاز شدهبالم که شکسته پس مرا یاری کنحالا که دگر موعد پرواز شده محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هر کس که شد حسینی پاک است و صاف و ساده

  • هر کس که شد حسینی، پاک است و صاف و سادهدور است طینتش از خودبینی و افادههر خیر و رحمتی هست، از پنج تن رسیدهمدیونم از ازل بر این قوم و خانوادهمهر حسین رزق است، رزقی به دست زهرااین عشق را به لطفش در سینه ام نهادهسِرّ نجات فُطرس در ذکر یاحسین استچاره به هر غمی هست این ذکر فوق العادهشد او قدیم الاحسان، چون از قدیم الایام...هر عقده را گشوده، با چهره ی گشادهتوحید را به هر کس، خود خواست می چشانداز سوی کس نباشد غیر از حسین ارادهتا ریخت آبرویم در محضر الهیکرد آبروی من را اشک غمش اعادههربار دور ماندم از صحن کربلایشرزق زیارتم را بنت الحسین دادهبا چشم های تارش، در گوشه ی خرابهطفلی کنار دیوار با زحمت ایستادهبی اختیار ناگاه با چشم تر می افتداز بس دویده این طفل در دشت ها پیادهطفل سه ساله را چه با پهلوی شکسته؟!این جرم بوده کار زجر حرام زاده محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کجایی عزیزم، چرا کم ظهوری

  • کجایی عزیزم چرا کم ظهوری؟!شنیدم برادر که کنج تنوریز خاکسترِ منتشر بین مویتبه پا شد به قلبم چه یومُ النّشوریفدایت که داغت تمامی نداردگرفتار، در دست قومی شروریخدا جلوه دارد هر آنجا که باشیتو نه در تنوری که در کوه طوریزن خولی از دیدنت زیر و رو شدبه هر جا که باشی تجلیِ نوریبه هُرم تنورش قسم می خورم کهتو گرمای عشقی، شراباً طهورینبودی ببینی که در کنج زندانشکستند از زینبت چه غروریاهانت، اهانت، اهانت، اهانتصبوری، صبوری، صبوری، صبوریمن از بوی آتش دلی خوش ندارمدوباره شده خاطراتم مروریبپرس از ربابه، برایت بگویدسر خواهرت آمده چه اموریبه آغوش مادر سپردم سرت راشده سهم خواهر اگر دردِ دوریکفن که نشد پیکرت، در حصیری...شدی جمع، آن هم عجب جمع و جوری محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از دست این شهر خیلی کلافه ام

  • دانلود سبک شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی از دست این شهر خیلی کلافه امحس میکنم که اینجا اضافه ام مویی نمونده تا  برات ببافم  .دیدی نشناختمت بس که تاره چشاماومدی از رو نی مهربونم سلام.دیدن ما اومدی اما حالا جا گذاشتی آغوشت رو تو صحرا.بابا جونم کی موهات و کشیدهنامنظم کی رگات و بریده .....دارم می میرم بابایی از تب افتادم اون روز از روی مرکبصد بار داده نجاتم عمه زینب .کاش نبودش عمو توی بزم شرابوقتی آستینمون شد برامون حجاب.مثل زهرا قد من هم کمونه دیدی بابا تو چشام لخته خونه.بابا جونم کی موهات و کشیدهنامنظم کی رگات و بریده .......با خنده هاشون بردن سرم رواین زجر شکسته بال پرم رو میشه که پس بگیری معجرم رو؟.میکشه من رو این درد پهلو یه روز زد لگد جوری زجر جاش کبوده هنوز. حالا مادر اومده با قد خم دل بریدم دیگه از دنیا رفتم .بابا جونم کی موهات و کشیدهنامنظم کی رگات و بریده محمد مهدی شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اگرچه خسته ای از دوری اش نشو دلسرد

  • اگرچه خسته ای از دوری اش، نشو دلسردامام، منتظرت مانده زودتر برگردبه زیر سایه ی جز حضرتش نرو هرگزکه بر سرت همه ی عمر، سایه اش گستردبه جز هر آن عملی که به عشق او کردیمتلاش و طاعت دیگر نداشت دستاوردامام عصر خودش با دعای نیمه شبشبه سینه ام غم عشقِ حسین را پروردچه فرصتی است مهیا که با امام زمانبه چشم های ترِ خویش می شوم همدردحسین با لب خشکش چه خطبه هایی خواندولی چه گویم ازین غم که از همه شد طردصدا زد از جگرش العطش ولیکن شمربه دست، خنجر کندی به جای آب آوردهمینکه کرد دعا زیر لب برای همهبه ضربه ی لگدی شمر پشت و رویش کردنشست بر روی سینه، دوازده ضربه...زد از قفا به گلویش، حرامیِ نامرد محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ای که هم عزت و هم آبرو و جان منی

  • ای که هم عزت و هم آبرو و جان منینه عبایی به تنت مانده و نه پیرهنیقسمت می دهم ای ماه روی نیزه ی منباز با زینب غم دیده بگویی سخنیگرچه من یک زنم و تشنه ی دور از وطنمجان فدایت که چنین تشنه ی دور از وطنیخواستم تا که بمانم ته گودال، نشدزد مرا با سپرش حرمله آن هم زدنیبدنت روی زمین مانده، سرت بر روی نیهر طرف می نگرم جلوه گری، دلشکنیسال ها اهل کرم بودی و امروز ببیننه به تو آب کسی داد، نه حتی کفنیغیرت الله ببین بعد علمدار حرمپاسخ این زن و بچه است فقط بددهنیتا دم مرگ برای بدنت گریانمتا دم مرگ کنم یاد غمت سینه زنیحق بده تا که خودم را بزنم، داد کشمساربان کرده به دستش چه عقیق یمنی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ره گشایید کاروان آمد

  • ره گشایید، کاروان آمدکاروان حسین جان آمددور مولا چه خوب اصحابی استنزد خورشید، بَه چه مهتابی استکودکان حرم که چون یاسندهمه آسوده نزد عباسندنور وجهش به عرش می تابدروی دوشش رقیه می خوابدشیر زن های مذهب آمده اندام کلثوم و زینب آمده اندعون و قاسم حجاب محملشانعلی اکبر رکاب محملشانچشم یک خیمه بر دهان علی استعشق این کاروان، اذان علی استشیرخوار رباب در خواب استمشک های حرم پر از آب استگفت آقا چه نام این صحراست؟یک نفر گفت دشت کرب و بلاستهاهُنا... بر لب حسین آمدروضه ها بر لب حسین آمدشد سرازیر اشک چشمانشزینب از غم دلش گرفت آتشدلهره در دلش فراوان شدبیشتر از حسین، گریان شدگفت: حس می کنم غریبی رابوی خون، بین عطر سیبی رانکند وعده ی نبی اینجاستنکند تل زینبی اینجاستسنگ ها بر زمین چه بسیارندنخل ها را ببین چه بسیارنداین غم در گلو چه خواهد شد؟جان زینب بگو چه خواهد شد؟دست من نیست می روم از حالنرو دیگر میان این گودالچه کنم تا سرت جدا نشود؟چه کنم پیکرت رها نشود؟من نمردم به تو لگد بزنندبه پدر، حرف های بد بزنندتک و تنها اگر بمانم چه؟!بین اعدا اگر بمانم چه؟!نکند که اسیر خواهم شد؟!با که من هم مسیر خواهم شد؟!هر چه باشد قضا و تقدیرمنیست فرقی، که بی تو می میرم محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به صد امید در این روضه ها گذر دارم

  • ثواب شعر هدیه به روح کنیز حضرت رقیه، حاجیه خانم فاطمه طاهریبه صد امید به این روضه ها گذر دارمچگونه دست ازین خانواده بر دارمدر این بساط، تمنای چشم تر دارمبه خیرِ دست رقیه فقط نظر دارمدلم گرفته برای مصیبتش یاربشکست مثل پرش، شأن و حرمتش یارببه این فقیر بجز فیض اشک و ناله ندهخمار باده نگهدارم و پیاله ندهمرا بجز به رقیه به کس حواله ندهعنان کار مرا جز به این سه ساله ندهخوشم که حلقه به گوش رقیه ساداتمفقیر خانه به دوش رقیه ساداتمهمان رقیه که در کودکی مصیبت دیدبه دست، جای عروسک، غل اسارت دیدسه آیه بود و هزار آیت از جراحت دیدشبیه فاطمه، هر روز و شب مشقت دیدقد خمیده و طفل سه ساله یعنی چه؟!به روی پیرهنش، باغ لاله یعنی چه؟!به پشت قافله با حال زار می افتادشبیه فاطمه با چشم تار می افتادچنان زدند که بی اختیار می افتادبدون حرف، فقط یک کنار می افتادصدای زجر، شب و روز اضطرابش دادشکسته بال شد و هر تکان عذابش دادسه سال داشت که غم های بی کران هم دیدبه چند جای تنش درد استخوان هم دیدبه کام خشک پدر، چوب خیزران هم دیدندیده بود سری بین طشت، آن هم دیدسر بریده به دامان گرفت و هق هق کردبغل گرفت پدر را رقیه و دق کردشکست ضربه ی پا، پایه و اساسش راچو لاله کرد کتک روی مثل یاسش رادوا نکرد کسی درد ناشناسش رانشد عوض کند آخر کسی لباسش راچنان تمام وجودش کبود شد، آریز شستنش زن غساله کرد خودداری محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها