معرفی کانال

متن مرتبط با «مهمان» در سایت معرفی کانال نوشته شده است

دل شده مهمان ابناء الحسن

  • دل شده مهمان أبناء الحسنجان ما قربان أبناء الحسنهمچنان بابای خود پر برکت استبخشش دستان أبناء الحسنبر خدا نزدیک تر شد هر که شدسائل احسان أبناء الحسننیست تنها در دل میدان حسیندارد او گردان أبناء الحسنبی زره در رزم رفتن بوده استمیوه ی ایمان أبناء الحسندست ها کوچک ولی دل ها بزرگلشگری حیران أبناء الحسنبهر جنگیدن مهیا قاسم استکار ازرق زاده ها با قاسم استبعد اکبر از همه سبقت گرفتبا چه زحمت از عمو نوبت گرفتتا بگیرد اذنِ میدان آنقدربوسه از دستان آن حضرت گرفتمرتضی پشتش فقط جوشن نداشتکیست او که بی زره رخصت گرفتبست سربند پدر را بر سرشتا که جسم تشنه اش قوت گرفتآن قدر مولا برایش گریه کردکربلا رنگ غم و غربت گرفتتیغ خود را چون حسن طوری کشیدابن سعد از دیدنش لکنت گرفتبود بین معرکه آن دلربابر لبش ذکر أنا ابن المجتبیساعتی طی شد، بلایش شد عظیمخون روان بود از تن إبن الکریمنجمه بین خیمه اش احساس کردمی وزد عطر حسن بین نسیمسنگ های تیز کاری کرد تابی رمق شد حال و روزش شد وخیمآن که آمد موی قاسم را کشیدشد به شمشیر عمو دستش دو نیمجام أحلی مِن عسل را سرکشیدزیر پا... از آن چگونه بگذریم؟!نعل ها بی وقفه با هم رد شدنداز روی جسم نحیفش، مستقیمامتحانی سخت را پس داد، وایبر رخش رد هلال افتاد، وایجسم قاسم بی رمق از جنگ بودمادرش در خیمه ها دلتنگ بودبی علی اکبر در این دنیا دگرزندگی کردن برایش ننگ بودخون چنان از زخم هایش می چکیدپیکرش چون لاله، خونین رنگ بوددر میان چهره ی إبن الحسنهم نشان از پا و هم از چنگ بودسینه ای که همچنان زهرا شکستحاصل یک جنگ تنگاتنگ بودهیچ جای سالمی در تن نداشتنقل دامادی او از سنگ بودبر روی دوش عمو او را ببینمی کشد انگار پایش بر زمین محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها