معرفی کانال

متن مرتبط با «ما خداجویان که نقش همت» در سایت معرفی کانال نوشته شده است

آمد ندا که وقت اقامت تمام شد

  • دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۹ ماه رمضان ۱۴۰۳ آمد ندا که وقت اقامت تمام شدچشمی بهم زدیم و ضیافت تمام شدیار دلم، دعای ابوحمزه الوداعصد حیف، انس ما به چه سرعت تمام شدکم می کنیم زحمتِ خود را و می رویمای میزبان ببخش، اذیت تمام شدمانند ابرهای بهاری دلم پر استماه نجات و بخشش و رحمت تمام شدای وای اگر دوباره شوم تحبس الدعاباید چه کرد، ماه اجابت تمام شدهر شب به یاد صحن نجف مست می شدیمشب های دلنشین زیارت تمام شدگفتم: نماز و روزه و حجم فقط علی استگفتند: با علی است که دینت تمام شداو یکه جانشین بلافصل مصطفاستروز غدیر، بر همه حجت تمام شدهنگام مرگ کاش بگویند در برمدلتنگی اش به وصل شهادت تمام شدوقت وداع آمد و زینب به یار گفت:ایام، زود طی شد و فرصت تمام شدبوسه به حنجرت زدم و گریه ام گرفتپنجاه و شش بهار، چه راحت تمام شدرفتی و پیر کرد مرا داغ غربتتذبحت حسین، بعدِ سه ساعت تمام شدرفتی حسین، داغ اسارت شروع شدرفتی و حفظ عزت و حرمت تمام شد محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • قعر مطامیری و عمامه سرت نیست

  • قعر مطامیری و عمامه سرت نیستیک جای سالم بر روی بال و پرت نیستدرد غل و زنجیرها هیچ است وقتیمعصومه را دلتنگی اما دخترت نیستاز جلوه ی ماهت فقط مانده هلالیگویی که در بین عبایت، پیکرت نیستطوری شکسته ساق پایت بین زنجیردیگر علاجی بر غم زجرآورت نیستخَلّصنی یا رب، روضه ی در پرده ی توستاین ناله ها، جز یاد داغ مادرت نیستبر خاک نمناک استخوانت نرم گشتهبی علت این آه و فغان آخرت نیستبر روی تخته پاره جسمت رفته امااین وزن سنگین، وزن جسم لاغرت نیستخوبیِ تخته پاره در این است، دیگردر زیر پا، جسم به خون غوطه ورت نیستقعر سیهچالت کجا و قعر گودال!کُندیِ خنجر لااقل بر حنجرت نیستحداقل دلواپسیِ دخترانتساعات آخر در وجود مضطرت نیستهر چند در این جا غریبی، باز خوب استچشمان ساربان، پی انگشترت نیست محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • منم همان که به عصیان شکست پیمانش

  • منم همان که به عصیان، شکست پیمانشهمان که جهل، کشیده به سمت کفرانشامام عصر، منم بنده ای که یک عمر استفریب خورد و به پایان رسیده دورانشاز آسمان نگاهت، مرا گناه انداختکشید و برد در اعماق چاه خسرانشمرا نخواست کسی و نبود خواهانمخوشا کسی که تویی خواستار و خواهانشبیا و حال خوشی را که رفته از دستمبه یک دعای سحرگاه، بازگردانشرسید بعد فراقت، به وصل آغوشتهر آن که پای ولایت، گذشت از جانشطواف آخر نوکر، به دور شش گوشه استخوشا به روزیِ سیدرضی و رضوانشبه دل ولای علی هست و از ازل شده امبه اذن فاطمه از طیف ریزه خوارانشخدا کند که به یک گوشه چشمِ خود مادربه نوکران برساند نَمی از احسانشاگر شروع شود کارها به نام علیبه لطف حضرت زهرا خوش است پایانشچه منتی است به هر کس شده است فرزندشچه مادری است، همه مادران به قربانشروا نبود چنین، مادری حسینش را...به روی نیزه ببیند، شود پریشانشروا نبود که در ازدحام مجلس شاممیان طشت ببیند شکسته دندانش محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • الا که در همه جا حاضر و هویدایی

  • الا که در همه جا حاضر و هویداییچه خوانمت که ز توصیف من مبراییاگرچه دیر به درگاهت آمدم امابه سوی بنده ی شرمنده، زود می آییچقدر وقت معاصی شتاب کردم و تو...به حلم و مرحمتت کرده ای شکیباییقرار بود مقرب شوم به درگاهتولی حجاب شد این پرده های دنیاییدلم هوای نجف کرده یا ولی اللههوای نیمه شبِ آن دیار رؤیاییحلال کن که ندیدی به نامه ام خیرینداشتم بجز اشک دو دیده، داراییخدا کند که همین اشک های ناقابلبه قلب غرق به خونت دهد تسلاییبه زیر چوبه ی تابوتِ نیمه ی جانشعلی است مات و زمینگیرِ داغ عظمایی"به عزت و شرف لا اله الا الله"شده است نغمه و صوتِ غریب مولاییبه زیر چوبه به خود گفت: مردم نامرد...گرفته اید ز بیت علی چه زهراییتمام بستر و دیوار و دسته ی دستاستمام زندگی ما شده گل آراییدری که سوخته با یک اشاره می افتادنداشت هیچ نیازی به ضربه ی پاییچه زود شد سحر و رفت لیلة القدرمکنار این همه غم مانده ام به تنهایی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از بس که در پیکر جراحت داشت زهرا

  • دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام از بس که در پیکر، جراحت داشت زهراآه و فغان ساعت به ساعت داشت زهراپای امیرالمؤمنین و حق مولاپرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهراشاهد طلب کردند از صدیقه، ای وایقلبی شکسته از اهانت داشت زهراهر کس به یک قصدی عیادت رفت اماچشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرازن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهراچرخاند حتی بسترش را رو به دیواراز دیدنِ برخی کراهت داشت زهراپهلوی او نه، محور دین را شکستندبر دین خاتم، محوریت داشت زهراضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...مانند ریحانه لطافت داشت زهرانه فکر حالش بود و نه دربند جانشجان امامش، ارجحیت داشت زهرامی بست با شال نبی پیشانی اش رابدجور با دیوار اصابت داشت زهراپهلوی ضربه خورده کاری کرد با اودر هر تکان خوردن مشقت داشت زهرااُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادتچون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رهم نداد کسی صاحب الزمانم داد

  • رهم نداد کسی، صاحب الزمانم دادبه نفحه ی علوی اش دوباره جانم دادتمام عمر چنان مادری، گل نرجسهر آنچه بود در آن خیرِ من، همانم دادهزار بار مرا دید در گناه امابه حلم و حوصله اش، مهلت و زمانم دادفدای او که مرا قبل وقت تلقینمجلوتر از دم جان کندنم، تکانم دادچه ورطه های مهیبی که از تمامی شاندعای نیمه شبش بارها امانم داددلم کجا و ولای ابوتراب کجا؟!امام عصر، ازین نعمت گرانم دادشراب ساخت ازین غوره ی نپخته و بعدبهشت را سر کوی نجف نشانم دادمرا که خورده زمینم سپرد بر زهراحواله بر دل پر مهر آسمانم دادفدای فاطمه، فرمود: غربت حیدرمیان شهر پدر، داغ بی کرانم دادامان ازین همه لاله، خجالتم ز علی...دوباره زخم رسیده بر استخوانم دادبه خنده گفت به اسماء، طرح تابوتتبرای پر زدن، آرامش روانم داد محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بمیرد زینبت مادر چرا از درد می نالی؟!

  • بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟!گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالیچنان گیسوی من احوال بازویت پریشان استنزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالیچه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟!شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصارشنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالیطلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ماتمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟!دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودمشنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالیهمان میخی که بر در کوفت بابا کار دستت دادامان از تیزی میخ و امان ازین بداقبالیپرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آیدنمانده از جراحاتت برای دخترت حالیحسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالتمزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالیتو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادردر این اوقات پایانی فقط در فکر گودالیالهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که...به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالیالهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشندنبینم که شود جسمش ته گودال پامالی  محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • همین که خواندمت یا رب مرا فورا بغل کردی

  • همین که خواندمت یارب مرا فورا بغل کردیتمام غصه هایم را به لطف خویش حل کردیتو گفتی یک قدم بازا، می آیم ده قدم سویتنه من خود آمدم اما تو بر قولت عمل کردینخوانده نامه ام را تا زدی یعنی فقط برگردچه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردیفدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدیولی بیدارم از این خواب ها قبل از اجل کردیبه حبل الله اعظم، بر علی دادی عنانم راچنین ایمن مرا از هر کجی و هر دغل کردیچنان دلبسته ام کردی به ایوانِ طلایش کهخلاصم از غم دنیا و از طول امل کردیقَدیم المَنِّ وَ الاحسان، فدای قِدمت لطفتمرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردیفدایت که میان روضه خانه منزلم دادیدگر آسوده ام از بزم های مبتذل کردیفقط گریه به غم های حسین است آبروی منندارم غیر از این گریه پس انداز و عملکردیبه زینب گفت با گریه: عزیزم بردباری کنزمانی که نظر بر قتلگاه از روی تل کردیبدان که مهر تو در عضو عضو پیکرم باشدهمان دم که ته مقتل، مرا بی سر بغل کردی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی

  • ویران شدم که از نو دلم را بنا کنیمی سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنیبر التماس من احدی هم دعا نکرددرمانده ام، مگر تو برایم دعا کنیای وارث کسای یمانی، مرا بس است...یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنیدست مرا رها بکنی غرق می شومدست مرا بگیر، مبادا رها کنیشرمنده ام... نه از بدی فعل دشمناناز این که از گناه رفیقان حیا کنیای کاش زیر تابش خورشید، در نجفامراضِ لاعلاج دلم را دوا کنیبر آستان شاه نجف سجده می کنمتا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنیای خوش به روزی عجمیان و آرماندر راه خویش، کاش مرا هم فدا کنیوقتش رسیده تا که در این ظلمت جهانبا نور اشک، پلک مرا آشنا کنیبا عجز و التماس فقط گریه می کنمتا قسمتم زیارت کرب و بلا کنیقابل که نیستیم ولی از کرامتتما را برای روضه ی مادر سوا کنیآه و فغان میان دل ما شود به پاتا خیمه های فاطمیه را بپا کنیخون می شود دلت، به فدایت که ملتهبچشمت به روی باغ پر از لاله وا کنیداغت یکی نبوده و یاد "حسین" هموقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دیدی که مادرت شد نیمه جون علی

  • دانلود سبک شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی دیدی که مادرت شد نیمه جون علیدور لبت نکش انقدر زبون علی بس که گریه کردی نا نداره صداتدلم تنگه مادر برای خنده هات ندارم شیر علی ببخش من رو مادرلالایی لالایی بخواب دیگه اصغر  گل من آروم تو آغوشم بخوابمیاره الان عمو جون واست آب......تیر سه شعبه و حلقوم تو علیبازه هنوز چشه معصوم تو علی چه آروم خوابیدی رو دست حسینمنگفتی می میرم بدون تو از غم تو رفتی و موندم با گهوارت حالا لالایی لالایی بخواب روی خاکا میریزه خاک بابا روی بدنتبمیرم که تو رو تشنه کشتنت......سرت رو نیزه و جسمت روی زمینپایین نیزه هام حال منو ببین   می بینی به اشکام حرمله می‌خنده جلو چشم عمو دستمو می بندهبیا جان رباب روی نیزه بموننداره لب تو طاقت خیزرون برای اینکه منو بدن عذاب سرت و آوردنش بزم شراب محمد مهدی شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هر کس که شد حسینی پاک است و صاف و ساده

  • هر کس که شد حسینی، پاک است و صاف و سادهدور است طینتش از خودبینی و افادههر خیر و رحمتی هست، از پنج تن رسیدهمدیونم از ازل بر این قوم و خانوادهمهر حسین رزق است، رزقی به دست زهرااین عشق را به لطفش در سینه ام نهادهسِرّ نجات فُطرس در ذکر یاحسین استچاره به هر غمی هست این ذکر فوق العادهشد او قدیم الاحسان، چون از قدیم الایام...هر عقده را گشوده، با چهره ی گشادهتوحید را به هر کس، خود خواست می چشانداز سوی کس نباشد غیر از حسین ارادهتا ریخت آبرویم در محضر الهیکرد آبروی من را اشک غمش اعادههربار دور ماندم از صحن کربلایشرزق زیارتم را بنت الحسین دادهبا چشم های تارش، در گوشه ی خرابهطفلی کنار دیوار با زحمت ایستادهبی اختیار ناگاه با چشم تر می افتداز بس دویده این طفل در دشت ها پیادهطفل سه ساله را چه با پهلوی شکسته؟!این جرم بوده کار زجر حرام زاده محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ای که هم عزت و هم آبرو و جان منی

  • ای که هم عزت و هم آبرو و جان منینه عبایی به تنت مانده و نه پیرهنیقسمت می دهم ای ماه روی نیزه ی منباز با زینب غم دیده بگویی سخنیگرچه من یک زنم و تشنه ی دور از وطنمجان فدایت که چنین تشنه ی دور از وطنیخواستم تا که بمانم ته گودال، نشدزد مرا با سپرش حرمله آن هم زدنیبدنت روی زمین مانده، سرت بر روی نیهر طرف می نگرم جلوه گری، دلشکنیسال ها اهل کرم بودی و امروز ببیننه به تو آب کسی داد، نه حتی کفنیغیرت الله ببین بعد علمدار حرمپاسخ این زن و بچه است فقط بددهنیتا دم مرگ برای بدنت گریانمتا دم مرگ کنم یاد غمت سینه زنیحق بده تا که خودم را بزنم، داد کشمساربان کرده به دستش چه عقیق یمنی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دل شده مهمان ابناء الحسن

  • دل شده مهمان أبناء الحسنجان ما قربان أبناء الحسنهمچنان بابای خود پر برکت استبخشش دستان أبناء الحسنبر خدا نزدیک تر شد هر که شدسائل احسان أبناء الحسننیست تنها در دل میدان حسیندارد او گردان أبناء الحسنبی زره در رزم رفتن بوده استمیوه ی ایمان أبناء الحسندست ها کوچک ولی دل ها بزرگلشگری حیران أبناء الحسنبهر جنگیدن مهیا قاسم استکار ازرق زاده ها با قاسم استبعد اکبر از همه سبقت گرفتبا چه زحمت از عمو نوبت گرفتتا بگیرد اذنِ میدان آنقدربوسه از دستان آن حضرت گرفتمرتضی پشتش فقط جوشن نداشتکیست او که بی زره رخصت گرفتبست سربند پدر را بر سرشتا که جسم تشنه اش قوت گرفتآن قدر مولا برایش گریه کردکربلا رنگ غم و غربت گرفتتیغ خود را چون حسن طوری کشیدابن سعد از دیدنش لکنت گرفتبود بین معرکه آن دلربابر لبش ذکر أنا ابن المجتبیساعتی طی شد، بلایش شد عظیمخون روان بود از تن إبن الکریمنجمه بین خیمه اش احساس کردمی وزد عطر حسن بین نسیمسنگ های تیز کاری کرد تابی رمق شد حال و روزش شد وخیمآن که آمد موی قاسم را کشیدشد به شمشیر عمو دستش دو نیمجام أحلی مِن عسل را سرکشیدزیر پا... از آن چگونه بگذریم؟!نعل ها بی وقفه با هم رد شدنداز روی جسم نحیفش، مستقیمامتحانی سخت را پس داد، وایبر رخش رد هلال افتاد، وایجسم قاسم بی رمق از جنگ بودمادرش در خیمه ها دلتنگ بودبی علی اکبر در این دنیا دگرزندگی کردن برایش ننگ بودخون چنان از زخم هایش می چکیدپیکرش چون لاله، خونین رنگ بوددر میان چهره ی إبن الحسنهم نشان از پا و هم از چنگ بودسینه ای که همچنان زهرا شکستحاصل یک جنگ تنگاتنگ بودهیچ جای سالمی در تن نداشتنقل دامادی او از سنگ بودبر روی دوش عمو او را ببینمی کشد انگار پایش بر زمین محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زمین که خورد علی اکبرم زمین خوردم

  • زمین که خورد علی اکبرم، زمین خوردمخراب شد غم عالم سرم، زمین خوردمهمین که با دل خون، میوه ی دلش خواندمکشید پا به زمین در برم، زمین خوردممنی که بوی نبی بین خیمه ام پر بودکنار جلوه ی پیغمبرم زمین خوردممیان آن همه خنده، میان یک لشگردلم شکست و به چشم ترم زمین خوردمغبارِ مانده به عمامه ام نمایان کردچگونه پیش علی، لاجرم زمین خوردمبرای کشتن او تا که کوچه وا کردندبه یاد قتلگه مادرم زمین خوردمهمین که تکه به تکه عصای خود دیدم...به دست تک تک اهل حرم، زمین خوردمعبای پهن شده ماند و دشتی از جگرمبه یک نگاه، نشد باورم، زمین خوردمخدا کند که در این گیر و دار و بی تابینبیند از حرمش خواهرم، زمین خوردم... محمدجواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ما دو شیریم دو دلیر حرم

  • ما دو شیریم، دو دلیر حرمسرسپرده به خاندان کرمدو ابالفضلی و دو شهزادهبر مصاف و نبرد آمادهنام ما بین مصحفِ مکتبهست عون و محمد زینبمادری بی نظیر مادر ماستنه فقط مادر است، سرور ماستهست برتر ز جنت الاعلیدستبوسی زینب کبریدر رکاب و رکاب او هستیمدور محمل حجاب او هستیماو به ما عشق را نشان دادهدرس ذکر حسین جان دادهگفته دیوانه ی حسین شویدتا که آقای عالمین شویداشک چشم حسین قاتل ماستداغ اکبر نشسته بر دل ماستبی علی اکبرش شکسته شدهخیلی از روزگار خسته شدهتشنه هستیم و بی قرار ولیجان به قربان داغ سخت علیتشنگی مات شور و مستی ماستنذر دایی حسین، هستی ماستاذن میدان ماست طیّ طریقنشد آسان میّسر این توفیقمادر ما قسم به زهرا دادتا به ما هم اجازه مولا دادرفت در خیمه اش توسل کردبه خدای علی توکل کردرفت تا آه حسرتی نکشدتا حسینش خجالتی نکشدبین میدان دلاوری کردیماز چپ و راست حیدری کردیمچهره ی دشمنان پریشان شدلشگر ابن سعد حیران شدکرد دایی ز رزم ما دیدنیاد جنگیدنش کنار حسنساعتی رفت و بی رمق گشتیمتشنه لب، خیس از عرق گشتیمدور ما را محاصره کردندهمه در دست، سنگ آوردندآنقدر سنگ بر سر ما خوردتا تمام توان ما را بردنیزه خون کرد پهلوی ما رازنده کردیم یاد زهرا راخون شد از کل جسم ما جارینیزه و تیغ و تیر بسیاری...خورد از هر طرف به پیکر ماتا که آمد حسین بر سر ماخوب شد پای یار افتادیمروی پای حسین جان دادیم محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها