معرفی کانال

متن مرتبط با «را» در سایت معرفی کانال نوشته شده است

فتح و ظفر را دید طهرانی مقدم

  • تقدیم به روح مطهر شهید حاج حسن طهرانی مقدمفتح و ظفر را دید طهرانی مقدمدر آسمان خندید طهرانی مقدمامنیت و آسایش ما اتفاقی نیستیک عمر، سختی دید طهرانی مقدمبا آن همه کمبودهای روزگار خودپای هدف، جنگید طهرانی مقدمامروز پیروزیم چون که سال‌ها قبلاین نسخه را پیچید طهرانی مقدمدر آسمان پر غبارِ مسجد الاقصینور رخش تابید طهرانی مقدمچون کوه راسخ بود و زور اعتقاداتشبر ظالمان چربید طهرانی مقدمبر کهنه زخمی که علی در روز خیبر زداز نو نمک پاشید طهرانی مقدمحقش شهادت بود و آخر پای این مکتبدر خون خود غلطید طهرانی مقدماو پرچمش بالاست و در خاطر ایرانشد تا ابد جاوید طهرانی مقدم محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خوان جود و رحمتش را میزبان انداخته

  • خوان جود و رحمتش را میزبان انداختهسفره را از بی کران تا بی کران انداختهدعوتم در میهمانی لیک دستم بسته استنفسِ بد بر دور دستم ریسمان انداختهشرح من شرح کسی باشد که از نادانی اشتوبه اش را پشت گوشش هر زمان انداختهبا که گویم از خطایم هیچ کس بویی نبردبس که پرده بر گناهم، غیب دان انداختهمِنُ و مِن کردن، نشان از بازگشت کودک استاین زبانم را خجالت از بیان انداختهشرمِ از حق جای خود اما بغل وا کردنششوق توبه در دل پیر و جوان انداختهشب نشینان، شادمان باشید چون شاه نجفکیسه بر دوشش به عشق سائلان انداختهساقی من آن یداللّهی است که بر مرقدشدستِ زهرا، طرح انگور از جنان انداختهکُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ، باقی است مولانا علیسر به سجده محضرش هفت آسمان انداختهتا ابد پرسه فقط دور سرایش می زنمبس که بی منت برایم استخوان انداختهیاد عشاق امیرالمؤمنین، وقت سحردانه ی تسبیح را صاحب زمان انداختهسفره ی افطار شد پهن و لب خشک حسیناز غذا خوردن مرا وقت اذان انداختهصوت تسبیحش چه شد دیگر نمی آید به گوش؟!از صدا آخر گلویش را سنان انداختهخواهرش بی تاب شد تا دید بر انگشترشوقت غارت، گوشه چشمی ساربان انداختهچوب دستِ بی حیا بر جای لب های نبیآن قدر کوبید، رد خیزران انداخته محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نور دل زهرای اطهر ام کلثوم

  • ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید حاج احمد کاظمی نور دل زهرای اطهر، ام کلثومسبط پیمبر، بنت حیدر، ام کلثومای میوه ی بر شاخه ی طوبی، دخیلکای هم رکاب زینب کبری، دخیلکهر چند کمتر در غمت هیئت گرفتیماما ز لطفت بارها حاجت گرفتیمبر خشکسال جان ما باران رساندیفرش غبارآلود دل ها را تکاندیمظلومیت یعنی قلم هم شرم دارداز صحبتِ در باب این غم، شرم داردازچه نفهمیدند برخی ها مقامت؟!در باب تزویجت، شکستند احترامتبر لب نخواهم برد اصلا حرف بد رابانو ببخش آن حرف های بی سند راتو دختر تطهیر و نور و هل أتایینوری نهان، تابیده از عرش خداییای جلوه ی پنهان حق، ای قدر مکتومای دختر خیرالنساء، یا ام کلثوممانند زینب باده ی غم را چشیدیچه روضه هایی را به چشم خویش دیدیدیدی چگونه بلبل از گلشن جدا شددیدی علی اصغر سرش از تن جدا شددیدی که تشنه، آب را دلبر صدا زددیدی که در خون، بین مقتل دست و پا زدبودی کنار زینب و نزد ربابهدر شهر کوفه چون پدر کردی خطابهنیش کلام پست ها را صبر کردیداد و هوار مست ها را صبر کردیبر دور ناقه، مردمی بدنام دیدیخیلی جسارت بین شهر شام دیدیدروازه ی ساعات آتش زد به جانتهر لقمه ی خیرات آتش زد به جانتنام حسینت را به هر جایی که بردی...افتادی از پا بس که کعب نیزه خوردییاد جراحات زیادش گریه کردیتا آخر عمرت به یادش گریه کردی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از بس که در پیکر جراحت داشت زهرا

  • دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام از بس که در پیکر، جراحت داشت زهراآه و فغان ساعت به ساعت داشت زهراپای امیرالمؤمنین و حق مولاپرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهراشاهد طلب کردند از صدیقه، ای وایقلبی شکسته از اهانت داشت زهراهر کس به یک قصدی عیادت رفت اماچشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرازن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهراچرخاند حتی بسترش را رو به دیواراز دیدنِ برخی کراهت داشت زهراپهلوی او نه، محور دین را شکستندبر دین خاتم، محوریت داشت زهراضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...مانند ریحانه لطافت داشت زهرانه فکر حالش بود و نه دربند جانشجان امامش، ارجحیت داشت زهرامی بست با شال نبی پیشانی اش رابدجور با دیوار اصابت داشت زهراپهلوی ضربه خورده کاری کرد با اودر هر تکان خوردن مشقت داشت زهرااُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادتچون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بمیرد زینبت مادر چرا از درد می نالی؟!

  • بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟!گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالیچنان گیسوی من احوال بازویت پریشان استنزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالیچه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟!شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصارشنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالیطلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ماتمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟!دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودمشنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالیهمان میخی که بر در کوفت بابا کار دستت دادامان از تیزی میخ و امان ازین بداقبالیپرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آیدنمانده از جراحاتت برای دخترت حالیحسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالتمزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالیتو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادردر این اوقات پایانی فقط در فکر گودالیالهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که...به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالیالهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشندنبینم که شود جسمش ته گودال پامالی  محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • همین که خواندمت یا رب مرا فورا بغل کردی

  • همین که خواندمت یارب مرا فورا بغل کردیتمام غصه هایم را به لطف خویش حل کردیتو گفتی یک قدم بازا، می آیم ده قدم سویتنه من خود آمدم اما تو بر قولت عمل کردینخوانده نامه ام را تا زدی یعنی فقط برگردچه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردیفدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدیولی بیدارم از این خواب ها قبل از اجل کردیبه حبل الله اعظم، بر علی دادی عنانم راچنین ایمن مرا از هر کجی و هر دغل کردیچنان دلبسته ام کردی به ایوانِ طلایش کهخلاصم از غم دنیا و از طول امل کردیقَدیم المَنِّ وَ الاحسان، فدای قِدمت لطفتمرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردیفدایت که میان روضه خانه منزلم دادیدگر آسوده ام از بزم های مبتذل کردیفقط گریه به غم های حسین است آبروی منندارم غیر از این گریه پس انداز و عملکردیبه زینب گفت با گریه: عزیزم بردباری کنزمانی که نظر بر قتلگاه از روی تل کردیبدان که مهر تو در عضو عضو پیکرم باشدهمان دم که ته مقتل، مرا بی سر بغل کردی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی

  • ویران شدم که از نو دلم را بنا کنیمی سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنیبر التماس من احدی هم دعا نکرددرمانده ام، مگر تو برایم دعا کنیای وارث کسای یمانی، مرا بس است...یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنیدست مرا رها بکنی غرق می شومدست مرا بگیر، مبادا رها کنیشرمنده ام... نه از بدی فعل دشمناناز این که از گناه رفیقان حیا کنیای کاش زیر تابش خورشید، در نجفامراضِ لاعلاج دلم را دوا کنیبر آستان شاه نجف سجده می کنمتا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنیای خوش به روزی عجمیان و آرماندر راه خویش، کاش مرا هم فدا کنیوقتش رسیده تا که در این ظلمت جهانبا نور اشک، پلک مرا آشنا کنیبا عجز و التماس فقط گریه می کنمتا قسمتم زیارت کرب و بلا کنیقابل که نیستیم ولی از کرامتتما را برای روضه ی مادر سوا کنیآه و فغان میان دل ما شود به پاتا خیمه های فاطمیه را بپا کنیخون می شود دلت، به فدایت که ملتهبچشمت به روی باغ پر از لاله وا کنیداغت یکی نبوده و یاد "حسین" هموقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پایان مرا غمت سرآغاز شده

  • پایان مرا غمت سرآغاز شدهای رأس بریده ی سرافراز شدهروشن شده چشمان ورم کرده ی منبا آمدنت دوباره اعجاز شدهموهای تو نامرتب و من عاجزدستان شکسته، دردسرساز شدهتا صبح به روی لب خود می کوبماینگونه چرا زخم لبت باز شده؟!نازی که بخواهی بخری نیست مرااز بس به کتک بال و پرم ناز شدهبا دستِ به پهلو و سری رو به زمیناز اهل حرم، رقیه ممتاز شدهبنیان مرا ریخته بر هم لگدیاین درد کمر، خانه برانداز شدههو کردن ما گوشه ی ویرانه، پدرسرگرمی هر دختر لجباز شدهسخت است تکلم به دهانی مجروحدلگیر مشو کلامم ایجاز شدهبالم که شکسته پس مرا یاری کنحالا که دگر موعد پرواز شده محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کجایی عزیزم، چرا کم ظهوری

  • کجایی عزیزم چرا کم ظهوری؟!شنیدم برادر که کنج تنوریز خاکسترِ منتشر بین مویتبه پا شد به قلبم چه یومُ النّشوریفدایت که داغت تمامی نداردگرفتار، در دست قومی شروریخدا جلوه دارد هر آنجا که باشیتو نه در تنوری که در کوه طوریزن خولی از دیدنت زیر و رو شدبه هر جا که باشی تجلیِ نوریبه هُرم تنورش قسم می خورم کهتو گرمای عشقی، شراباً طهورینبودی ببینی که در کنج زندانشکستند از زینبت چه غروریاهانت، اهانت، اهانت، اهانتصبوری، صبوری، صبوری، صبوریمن از بوی آتش دلی خوش ندارمدوباره شده خاطراتم مروریبپرس از ربابه، برایت بگویدسر خواهرت آمده چه اموریبه آغوش مادر سپردم سرت راشده سهم خواهر اگر دردِ دوریکفن که نشد پیکرت، در حصیری...شدی جمع، آن هم عجب جمع و جوری محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از سر شب اضطرابم شد زیاد

  • از سر شب اضطرابم شد زیادبی کسی ات داده صبرم را به بادیا أخ المظلوم، اشکم ممتد استسایه ی بالاسرم، حالم بد استحرف از روز وداع و غم زدیخیمه ی اصحاب را بر هم زدیخطبه ات آتش زده بر جان منحرف رفتن می زنی جانان من؟!هم قرارم بوده ای، پنجاه سالهم کنارم بوده ای، پنجاه سالخندق از چه دور خیمه کنده ای؟!چه شده آخر؟! مرا ترسانده ایپشت خیمه ها چه کردی جست و جو؟!خارها را جمع کردی از چه رو؟!مشت، بر این خاک می کوبم حسینحق بده اینقدر آشوبم حسینمن همانم که زمان عقد خودشرط کردم با تو باشم هرچه شداین شب آخر به بالینم بمانریخته بر هم دلم، قرآن بخوانخسته ام، رو سوی خالق می کنمخار در پایت رود دق می کنمدلهره از غربتت دارم حسیندر نمازم اشک می بارم حسیندر مناجاتم صدایت می کنمتو نگویی هم دعایت می کنمیا نرو یا آبرویم را بخرمی روی فردا مرا با خود ببرلحظه ای کوتاه که خوابیده ایخواب سگ های درنده دیده ای !خواب دیدی قاتلت بد کینه داشتچکمه اش را بر روی جسمت گذاشتخواب دیدی طبق نقل مصطفیمبتلا بر پیسی است آن بی حیاتشنه تا مقتل تنت را می برنداین قبیله پیکرت را می درنددر بر جسمت توقف می کنندتا سه ساعت هی تعارف می کنندمی شوی ای سرپناهم، بی پناهسنگ باران می شوی در قتلگاهروی تل باید ببیند خواهرتخنجرِ کندی به زیر حنجرتپیکرت را تا که غارت می کنندروی سرنیزه بلندت می کننداجر و مزدت را سواران می دهندبر تنت ده اسب جولان می دهنداز نوک نی تا سرت پایین روددر میان کیسه ای خورجین رودتا بهشت این نغمه ی چاووش رفتواحسینا خواهرت از هوش رفت محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آمدم تا رشته ام را بر درت محکم کنی

  • آمدم تا رشته ام را بر درت محکم کنیزندگی ام را به ذکر دائمت، توأم کنیبا تضرع، زیر لب دارم صدایت می زنمتا که قدری از حجابِ بینمان را کم کنیشرمسار و سر به زیرم که سبب شد نامه امباز هم گریه برای معصیت هایم کنیخسته ام از خدعه های نفس، از طول املآمدم یابن الحسن، دیگر مرا آدم کنیصاحب من، خیرخواهم، سایه ی بالاسرممی شود قلب مرا خالی ز نامحرم کنی؟از تو بر می آید آقا معجزاتی اینچنینالتماست می کنم، چشم مرا زمزم کنیدوری از کرب و بلا دارد مرا دق می دهدکربلایی کن مرا تا راحت از این غم کنیدوست دارم یاورت باشم به اشک بر حسینساعتی که گریه بر آن ماتم اعظم کنیجان فدای پلک مجروحت که دائم صبح و شبگوشه ی مقتل، نظر بر پیکری درهم کنی محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • باید فراق را به وصالش بدل کنم

  • خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، روز شهادت ۱۴۰۱ باید فراق را به وصالش بدل کنمدر زیر آفتاب، به قولم عمل کنمپیراهن عزیز دلم را بغل کنمیاد هر آنچه دیده ام از روی تل کنموقتی حسین در ته گودال اسیر بودآن قدر تشنه بود، لبش چون کویر بودیادم نرفته خنجرِ کُند و گلوی یاریادم نرفته پشت و رویش کرد نیزه داریادم نرفته پیکر او ماند و ده سواریادم نرفته حکم "عَلیکُنَّ بِالفرار"آهِ غریبی ام ز گلویم بلند شدتا دست نیزه دار به رویم بلند شدبی کس شدیم، ناله زدم از جگر حسیندور از حریم، ناله زدم از جگر حسینبا هر یتیم، ناله زدم از جگر حسینیک سال و نیم، ناله زدم از جگر حسینارکان قامت من ازین غم شکسته شدبعد از حسین نافله هایم نشسته شدوای از اسیرِ خولی و شمر لعین شدنبا دست بسته راهی هر سرزمین شدناز کعب نیزه، خسته و زخمی ترین شدندر بین شهر شام، خرابه نشین شدندیدم هر آنچه را که خیالش عذاب بودکِی باورم به دیدنِ بزم شراب بود؟!آزرده از مصیبت دارالخلافه امدرمانده از بیان غمی در لفافه امناراحتِ سکینه و حرفی گزافه اماز یاد چوب دستِ حرامی کلافه امخیلی غرور ما سرِ آن طعنه ها شکستآن قدر زد یزید که چوب از سه جا شکستبا زخم های مانده به هر جای پیکرمدر زیر آفتابم و در بین بسترمساعات آخر است که دلتنگ دلبرمخیره شدم به کهنه لباس برادرماز بوی خون پیرهنش جان به لب شدمبا یاد دست و پا زدنش جان به لب شدم محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رحمت بر انوارت که نورانی ترینی

  • ثواب شعر هدیه به روح شهید مدافع حرم عباس دانشگر رحمت بر انوارت که نورانی ترینیمولود پر خیر امام هشتمینیبالاتری از فهم و ادراک زمینینزد پدر، مثل علی اکبر، نگینیدریای احسان، نور ایمان، یا محمدای کوثر شاه خراسان یا محمدبرکت گرفت از مقدمت شهر مدینهداده وجودت بر دل بابا، سکینهبعد از چهل سال آمدی ای بی قرینهمِهرت رسیده بر دلم سینه به سینهمانند اجدادم همیشه زیر دِینمتا که نفس دارم گدای کاظمینمزیباترین تصویر، از ذات خداییتلخیص جود اهل بیت مصطفاییاز جنس أعطینایی و ابن الرضاییبیش از گدا آقا تو دنبال گداییای ماهِ در آغوشِ خورشیدِ ولایتاز ما پذیرا باش این عرض ارادتذکر ملک در پیشگاهت "إن یَکاد" استتا حشر، درب خانه ات باب المراد استسائل منم آقا اگر نامت جواد استیک گوشه چشمت از سر من هم زیاد استبر خاندان اطهرت دل باختم منبر گردنم حرز تو را انداختم منشأنت برای خلق، نافهمیدنی بودباران به اذن حضرتت باریدنی بوددر کودکی، اعجازهایت دیدنی بودپیشانی ات نزد پدر بوسیدنی بودروح الامین بر درگهت مشغول بودهقَدرت شبیه فاطمه مجهول بودهمانند تو ای کوثرِ دور از تکاثراز قاتلین مادرت دارم تنفریک عمر دستانم شده از برکتت پُریا ذا الکرم از این همه رحمت، تشکرای جلوه ی پر برکت نورٌ عَلی نورچشمان بدخواهانت ای ابنُ الرضا کورشد گریه ات بر داغ زهرا بی شباهتاز روضه هایش سال ها تر شد نگاهتبا مشت کوبیدی زمین مابین آهتگفتی چه بوده مادرم آخر گناهت؟!این غم فقط یک جور پایان می پذیردمهدی بیاید تا تقاصش را بگیرد محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آیینه ام اگرچه سراسر مکسری

  • خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم۱۴۰۱، روز شهادت آیینه ام، اگرچه سراسر مکسریاما هنوز قوت زانوی حیدریمی سوزم از حرارت آهی که می کشیتبدار مرتضی شدی و بین بستریمثل لباسِ در بدنت، زار می زنمزهرا، چه آمده سرت اینقدر لاغری؟!گفتم خدا بخیر کند، خوب می شوینسبت به قبل، دیدمت انگار بدتریاز شرمِ دستِ زخمی تو آب می شومبین قنوت، نام علی را که می بریآرام تر نفس بکش و کم تکان بخوربا هر تکان، دچار عذابی مکرریدست حسن چه می کند این گوشواره ات؟!از من چه کرده ای تو نهان، زیر روسری؟!پلکت سه ماه، خواب خوشی را به خود ندیدهر شب به یاد محسنت از خواب می پریبر پشتِ دست می زنم و آه می کشمدشمن گرفت از منِ بی کس، چه همسریداری وصیتی که فقط سهم زینب استبا چشم خیس، خیره به چشمان دختریذکر حسینِ زیر لبت گفت با علیزهرا به فکر بوسه ی زینب به حنجریباشد قرار ما لب گودال قتلگاهوقتی حسین باشد و ضربات خنجری  محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ای کوکب نورانی اقبال زهرا

  • ثواب شعر هدیه به شهید مدافع امنیت حسین تقی پور ای کوکب نورانی اقبال زهرابعد از تو بابا وای بر احوال زهرادرد یتیمی مرا فی الفور حل کنمثل گذشته دختر خود را بغل کندلسوزِ غم هایت شدم یک عمر بابااُم أبیهایت شدم یک عمر بابایک عمر بر اینگونه داغی برنخوردمقرآن بخوان قدری برایم تا نمردمبر وصله های چادرم که دوست داری...بابا قسم خوردم نگویی رهسپاریقدری نگاهت را به چشمانم بیاندازبنشین... برایت نان تازه می پزم بازاین نانجیبی که لَیَهجُر گفت اینجاخیلی غضب دارد، بدش می آید از ماپیشم بمان تا حرمتم محفوظ باشدکاشانه ی پر برکتم محفوظ باشدآتش بگیرد چادرم؟! باور ندارمریحانه هستم، تاب میخ در ندارماز غربت حیدر، نمردن درد داردبا بار شیشه، ضربه خوردن درد داردبابا بمان تا دختر تو پر گشایدیک ماه دیگر صبر کن، محسن می آیدبا رفتنت وای از من و از آه سینهکارم فقط گریه است دیگر در مدینه محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها