معرفی کانال

متن مرتبط با «گریه» در سایت معرفی کانال نوشته شده است

با گریه و بدون صدا غسل می دهم

  • با گریه و بدون صدا غسل می دهمدارم شبانه جسم تو را غسل می دهمسرو علی، به جلوه ی محراب رفته ای!ای آبروی من، چقدر آب رفته ای؟!شرمنده کرده رنگ رخت تا ابد مرازخم عمیق روی پرت می کشد مراکل حصیر حجره ی ما لاله گون شدهآبی که ریختم به پرت، رنگ خون شدهیادش بخیر جنگ اُحد که تمام شداز زخم ها که در بدنم ازدحام شدلبخند بر رخ منِ خیبرشکن زدیمرهم به روی کل نود زخم من زدیمی خواستم برای تو جبران کنم، نشدگفتم که زخم های تو درمان کنم، نشدزهرا پسر عمویت ازین داغ خسته شددر ظرف چند ماه، دو رکنم شکسته شدپلکت چنان کبود شده، وا نمی شودبازوی زیر و رو شده ات تا نمی شوداین داغ سخت، تاب مرا سر می آوردرد غلاف، داد مرا در می آوردریحانه ی علی، علی افتاده از نفسچیزی بگو دوباره به فریاد من، برسویرانه می شود حرمم، از حرم نروای لیله ی مبارکه ام، از برم نروگرچه شکسته، ظرف وجودِ علی بمانتنها دلیل بود و نبودِ علی بمانزهرا ببخش اگر که علی در غمت نمرددر پیش دیده ام به رخت تازیانه خوردای نور خانه ام به خدا می سپارمتپیش حسین بین کفن می گذارمتدیگر جز این دو تا، کفنی نیست فاطمهجز این دو، غیر پیرهنی نیست فاطمهزهرا، حسین سهم تنش تکه بوریاستروزی که روی ریگ بیابانِ کربلاست محمد جواد شیرازی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از غربت پیمبر داور به گریه افتاد

  • از غربت پیمبر ، داور به گریه افتاد توحید روضه خوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد‌‌‌...می سوخت آن چنان که بستر به گریه افتادوقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر"جبریل نال, ...ادامه مطلب

  • وقت دیدار با پدر، گریه

  • وقت دیدار با پدر، گریه کار ما هست بیشتر، گریه گریه گریه به پشتِ در، گریه سرِ شب تا خودِ سحر، گریه اشک، راه وصول عاشق هاست اشک، اذن دخول عاشق هاست عاصی ام، تازیانه می خواهم عفو کردی؟! نشانه می خواهم , ...ادامه مطلب

  • چهل سال است در تب گریه کردم

  • چهل سال است در تب گریه کردم چهل سال است هر شب گریه کردم چهل سال است من بیدار ماندم صحیفه را نوشتم روضه خواندم چهل سال است غرق اشک و آهم شبانه روز یاد قتلگاهم چهل سال است خواب شمر دیدم به دستش خنجری, ...ادامه مطلب

  • از این زمانه جدا می شویم با گریه

  • "انا عند منکسرة قلوبهم" دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی از این زمانه جدا می شویم با گریه ز دام نفس، رها می شویم با گریه به روی خاک می افتیم از سرِ غفلت ولی دو مرتبه پا می شویم با گریه دل شکسته حریم مقدس یار است مُقربین خدا می شویم با گریه به عشق شاه نجف ما کمیل می خوانیم غریقِ نور دعا می شویم با گریه همین که بوی شب جمعه می رسد از راه اسیر کرب و, ...ادامه مطلب

  • نشسته ام برابرت بلند گریه می کنم

  • نشسته ام برابرت بلند گریه می کنم چه آمده است بر سرت؟! بلند گریه می کنم قدم قدم به روی زانویم به سویت آمدم برای دیده ی ترت بلند گریه می کنم مقابل تمام دشمنان که خنده می کنند کنار جسم اطهرت بلند گریه می کنم تو تشنه ام شدی و از تو تشنه تر شدم به تو ب, ...ادامه مطلب

  • روزگاری می شود با گریه و غم زنده ام

  • روزگاری می شود با گریه و غم زنده ام من همین که مجلس روضه بیایم زنده ام چند ماهی می شود چشم انتظارش بوده ام با امید نوکریِ در محرم زنده ام کام من را مادرم با خاک تربت باز کرد سال ها با تربت شاه دو عالم زنده ام چای روضه، باطنا آب بقایم می شود تا که می نوشم از این کوثر دمادم زنده ام جامه های زینتی اصلا نمی خواهم، فقط در لباس مشکی و شال عزایم زنده ام در تعارض بین مرگ و زنده بودن مانده ام در خیابان مرده ام، در زیر پرچم زنده ام آمده ماه محرم محتشم می خوانم و باز هم با مقتل ابن مقرم زنده ام با لب تشنه میان قتلگاه افتاده بود تا ابد با گریه بر این داغ اعظم زنده ام ,روزی روزگاری چه می شود ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها